••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

مطالب مذهبی

قوم لوط

هنگامي كه حضرت ابراهيم علیه السلام از سرزمين بابل به سوي فلستين هجرت كرد حضرت لوط علیه السلام و خواهرش ساره همراه حضرت ابراهيم هجرت نمودند و پس از ورود به مصر در آنجا يك نفر كنيز به نام هاجر بر تعدادشان افزوده شد و گروهي چهار نفري به فلستين حركت نمودند. ابراهيم و ساره و هاجر در بياباني كنار راه عمومي يمن و شام و....سكني گزيدند هركسي كه از آنجا مي گذشت ابراهيم او را به توحيد و آيين حق دعوت ميكرد و خبر در آتش افكندن او و نسوختنش در دنيا شايع شده بود بعضي به او ميگفتند :با آيين شاه(نمرود) مخالفت مكن زيرا او مخالفانش را مي كشد اما ابراهيم به راه خود ادامه مي داد. يكي از كارهاي ابراهيم اين بود كه هر كس از كنار خيمه اش رد مي شد او را مهمان ميكرد و در محل سكونت او تا هفت فرسخ شهرها و روستاهاي پر از نعمت و درخت و ميوه وجود داشت و وفور نعمت در همه جا به چشم مي خورد و هر كس از مسافرين از اين شهرها مي گذشت بدون جلوگيري از ميوه هاي درختان مي خورد . ابليس كه در كمين انسانها است بخصوص اگر غرق در وفور نعمت باشند زودتر مي تواند آنها را فريب داده و غافل سازد از عيش و نوش مردم استفاده كرد ه و به آنها لواط را ياد داد نخستين بار

خودش به صورت انساني آماده شد كه با او لواط كنند و كم كم اين كار زشت شايع وعادي گرديد به طوري كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا ميكردند . عده اي از مردم از اين وضع بسيار پست ناراحت شده و به حضور ابراهيم علیه السلام آمدند و به او شكايت كردند ابراهيم حضرت لوط را به عنوان مبلغ به سوي آنها فرستاد تا آنها را نصيحت كند واز عواقب شوم اين اعمال زشت بر حذر دارد. لوط به سوي اين قوم كه در شهرهاي سدوم وعمورا وادوما و صاعورا و صابورا بودند روانه شد وچنانكه قبلا گفتيم ابراهيم در قسمت بلند فلستين ولوط در قسمت پايين به فاصله هشت فرسخ قرار گرفتند آنها وقتي لوط را ديدند گفتند تو كيستي ؟ فرمود :من پسر خاله آبراهيم هستم همان ابراهيمي كه شاه نمرود او را به آتش افكند و او چند فرسخي نزديك شما است . و از خدا بترسيد راه پاكي را بپيماييد اين كارهاي زشت را نكنيد خدا شما را هلاك خواهد كرد گستاخي به خدا نكنيد از او بترسيد وخوددار باشيد و خدا را از ياد نبريد .گاهي مي شد كه مردي كه از آن ديار به سوي او مي رفتند تا با او آن عمل زشت لواط را انجام دهندو حضرت لوط او را از دست آنها نجات مي داد. لوط در همان محل ماموريت ازدواج كرد تا بلكه آنها نيز از اين روش پيروي كنند و از انحراف جنسي دست بردارند .لوط عليه السلام در ميان آنان باقي ماند و در همانجا با زني به نام واهله ازدواج كرده و ثمره اين ازدواج اين شد كه لوط پس از مدتي داراي چند دختر گرديد. و اين جريانها سالها طول كشيد تا اين كه به لوط گفتند اگر دست از سرزنش ما برنداري تو را تبعيد خواهيم كرد در اين وقت بود كه آنها مستحق هيچ چيز جز عذاب سخت الهي نبودند از اين رو دل حضرت لوط كه سالها نسبت به آنها مهربان بود تا بلكه به سوي حق برگردند ناراحت شد و بر آنها نفرين كرد و از آسمان به جای باران سنگ بارید.

+ نوشته شده در پنج شنبه 7 مرداد 1395برچسب:مطالب مذهبی,قوم لوط,حضرت ابراهیم و حضرت لوط, ساعت 10:38 توسط آزاده یاسینی